مشکلات زناشویی بعد از تولد نوزاد

مشکلات زناشویی  بعد از تولد نوزاد

 

بچه دار شدن تجربه اعجاب آور و منحصر به فردی است،اما از آنجا که وظایف جدید و متنوعی بعهده والدین گذاشته می شود ،می تواند رابطه زناشویی پدر و مادر را بطور جدی تهدید کند.با اینکه تطابق با این دوره دشوار است و مطمئنا چالش هایی در زندگی ایجاد می شود،امابا داشتن آگاهی های لازم و انتظارات واقع بینانه از خود و شریک زندگی می توان گذار از این دوره پرمسئولیت را به یکی از زیباترین مراحل عمر بدل کرد.

چه زمانی می توان رابطه زناشویی را دوباره آغاز کرد؟

اکثر پزشکان زمان مناسب برای برای آغاز رابطه زناشویی را 6-4هفته پس از زایمان می دانند.قبل از شروع این رابطه باید ترشح لوشیا(ترشحات واژینال پس از زایمان) قطع شده باشدتا از بروز عفونت پیشگیری شود.

کاهش میل جنسی در اثر بی خوابی و کم خوابی

خستگی مهم ترین عاملی است که تمایلات جنسی مادر جوان را سرکوب می کند،بویژه در ماه های اول که کودک هر 3-2 ساعت برای خوردن شیر بیدار می شود.بیدار شدن،شیر دادن،بیدار شدن و شیر دادن،مادر احساس می کند فقط یک منبع غذلیی است بدون هیچ میل و احساسی.در حالی که همسرش ممکن است میل جنسی زیادی داشته باشد،زیرا برقراری رابطه جنسی برای مرد آرامش و آسودگی بهمراه می آوردو در ضمن کمک می کند تا از نظر احساسات عاشقانه به همسرش نزدیک تر شود.

راه حل

بهترین کار این است که مادر راجع به احساس خود و علت عدم تمایلش با همسر صحبت کند و  با خلاقیت خود راه هایی برای رفع این مشکل بیابند.مثلا مرد می تواند مدتی از نوزاد مراقبت کند تا مادر بخوابد و با انرژی و احساس عشق و حق شناسی نسبت به همسرش که باعث برانگیختن احساساتش نیز شده از خواب بیدار شود.راه دیگر این است که برقراری رابطه جنسی با برنامه ریزی قبلی به صبح  زود موکول شود.همچنین می توان از یکی از اعضای خانواده یا یک پرستار بچه برای نگهداری نوزاد بمدت یکشب کمک گرفت. 

هورمون ها

سطح هورمون استروژن پس از زایمان کم میشود و این کاهش استروژن  با ایجاد اختلال در لیز شدن واژن وبدنبال آن احساس درد در هنگام رابطه زناشویی باعث کاهش میل می شود.

راه حل

استفاده از یک لوبریکانت (پماد لیز کننده)معمولا مشکل را حل می کند.بمحض اینکه قاعدگی مجددا آغاز شود یا شیردهی به پایان برسد،سطوح استروژن مجددا بالا میرود.

 افسردگی پس از زایمان

افسردگی،احساس غمگینی،اضطراب و ناامیدی ممکن است ماهها پس از زایمان طول بکشد.اگر این علائم در مادر جوان دیده شد، باید حتما با پزشک خود مشورت کند

 

راه حل

.درمان افسردگی پس از زایمان بسیار آسان است و ازوارد شدن  آسیب جدی به رابطه مادر و پدر یا مادر و فرزند جلوگیری می کند.

 شیر دادن

خوردن شیر مادر برای نوزاد خواص اعجاب آوری دارداما ممکن است در تمایلات جنسی مادر اشکال ایجاد کند.شیردادن انرژی زیادی از مادر می گیرد چه انرژی فیزیکی چه احساسی و ممکن است "زن بودن"را به نفع "مادربودن"کنار بزند.علاوه بر آن بعضی مادران داشتن تمایلات جنسی در دوره شیردهی را کاری نادرست و گناه آلود می دانند.

راه حل

اطمینان بخشی به مادر ایجاد فرصت های استراحت  و "به خود رسیدن"این مشکل را حل می کند.

نگرانی از ترشح شیر در حین رابطه زناشویی و درد سینه ها نیز مشکل دیگری است که با پوشیدن لباس زیر مناسب و استفاده از پدهای شیردهی قابل حل است.

تغییرات جسمی

درطول بارداری یک خانم باردار حدود15-11 کیلوگرم افزایش وزن خواهد داشت.به این اضافه وزن "نازیبایی های"دیگری مانند خطوط ایجاد شده روی شکم و احتمالا سینه ها(استریا)ونیز برش جراحی سزارین  افزوده می شود.بنابراین شگفت آور نخواهد بودکه بسیاری از خانم ها پس از زایمان اعتماد به نفس خود درمورد جذابیت جنسی را از دست بدهندیا دچار کاهش تمایلات جنسی شوند.

راه حل

توجه مثبت همسر و اطمینان بخشی او می تواند بسیار مفید باشد. در ضمن مادر جوان با ایجاد تغییرات ساده ای در سبک زندگی می تواند فیزیک بدنی خود را بهبود بخشد.مثلاروزی 30دقیقه ورزش کندیا تغذیه سالمتری شامل چربی و کربوهیدرات کمتر داشته باشد.در ضمن می تواند از لباسهایی استفاده کند که اندامش را شکیل تر نشان دهد.

 تغییرات واژن

کشش بیش از حد دیواره واژن در حین زایمان ممکن است در یک بازه زمانی چند هفته تا چند ماه در احساس لذت مادر تداخل ایجاد کند.

راه حل

انجام ورزشهای کگل بسیار مفید است.

نحوه انجام ورزش کگل:عضلات کف لگن را منقبض کنید.برای اینکه بدانید چه عضلاتی در کف لگن وجود

دارند،موقع ادرار کردن سعی کنید جریان ادرار را متوقف کنید.همین عضلات را روزانه6 -5ست و در هر ست 10

بار به شکل زیر ورزش دهید:3ثانیه عضله را بالا بکشید(منقبض کنید)،رها کنید،مجددا منقبض کنید.در ادامه می

توانید زمان انقباض را از 3ثانیه بیشتر کنید.پس از 6 هفته نتایج عالی این ورزش را مشاهده خواهید کرد.

در ضمن باید دانست که تغییرات جسمی قسمتی از فرایند فوق العاده مادر شدن است و باید با نگرش مثبتی به آنها توجه کرد. 

احساس خشم

اگر هیچ کدام از عوامل بالا در تمایلات جنسی مادر نقش ندارد،شاید وقت آن باشد که با صداقت از خود سوال کند چه عاملی به او اجازه نمی دهد از زندگی زناشویی خود لذت ببرد.گاهی اوقات انسان ها احساس خشم و آزردگی خود را به درون وجودشان منتقل می کنند.احساس آزردگی از اینکه مجبور است تمام فعالیت های مفید و جالب زندگی از جمله کار و دوستان را رها کرده و به تعویض پوشک بچه بپردازد،در حالی که همسرش هنوز تمام دیگر منابع لذت بخش خود را در دسترس دارد.

راه حل

مکالمه صمیمانه با همسر و بیان دل آزردگی ها و خواسته ها می تواند در رفع این احساس بسیار موثر باشد.در صورت نیاز جدی تر حتما از مشاور استفاده شود.

راهکارهای مفید

1-استراحت کافی و خواب مناسب

2-بهبود رابطه و صمیمیت با همسر

3-برنامه ریزی برای داشتن رابطه زناشویی در اوقات مناسب

4-پذیرفتن واقعیت ها(محدودیت ها و در کنار آن لذت های فرزند دار بودن)

5-جایگزینی لذت های دیگر(ماساژ،در آغوش گرفتن همسر،یادآوری خاطرات خوش گذشته و ابداع "بازیهایی"برای بهتر شدن رابطه

6-دور کردن احساسات منفی با صحبت کردن راجع به آنها با همسر

7-کمک گرفتن از اعضای خانواده و پرستار بچه

 

سالمندی و تاثیر آن بر رابطه زناشویی

 سالمندی و تاثیر آن بر رابطه زناشویی

دکتر پریساجهانلو

پژوهشگر

((سال2012سال سلامت سالمندان ))

مقدمه

سالمندی می تواند دوره باشکوهی از زندگی باشد.زمانی که تعهدات شغلی و مسئولیت های انسان در برابر فرزندان  تقریبا

به پایان رسیده ومیتوان با آرامش و سلامت نفس به گذران آن نوع زندگی پرداخت که سراسر عمر در آرزویش بوده

ایم. متاسفانه در اکثر اوقات این رویای شیرین با بروز ناتوانی ها و بیماریهای جسمی و روانی  مخدوش

میشود.یکی از جنبه های مهم زندگی انسان که در سالمندی  هم بعلت انواع بیماریها  و هم بعلت نگرشهای فرهنگی و

 تابوهای اجتماعی رو به افول میرود،رابطه زناشویی و تمایلات جنسی است.خوشبختانه راهکارهای بسیاری وجود دارد

که بتوان از این دوره عمر نیز کمال استفاده رابرد.  

 

 

اگرچه تمایلات جنسی با افزایش سن کمتر میشوند اما بسیاری از مردم میل دارندو می توانند در سالمندی هم فعالیت جنسی رضایت بخشی داشته باشند

.بنا بر تحقیقات انجام شده فعال بودن از نظر جنسی باعث شادابی ،احساس خوشحالی،تحمل بیشتر در برابر درد و ارتقائ

کیفیت زندگی میشود.علاوه بر آن در سالمندی نیاز بیشتری به صمیمیت و احساس نزدیکی روانی به دیگران داریم.

اما مشکلات فیزیکی ناشی از پیری و بیماریها،داروهای مصرفی ،نگرش ها و باورهای اجتماعی که جذابیت جنسی و

دلپذیر بودن رابطه زناشویی را منحصر به جوانان میدانئد  تاثیرات منفی بر تمایلات و پاسخدهی جنسی انسان دارد.

 بعلاوه سالمندانی که با فرزندان یا اقوام یا در سرای سالمندان زندگی می کنند از داشتن مکان مخصوص به خود و خلوت شخصی

محروم هستند که ممکن است روی تمایلات و فعالیت جنسی اثر منفی داشته باشد.در نهایت گروهی از سالمندان ،بویژه

زنان سالمند که بیشتر از همسران خود عمر کرده اند  بعلت تعصبات فرهنگی ممکن است از داشتن شریک جنسی محروم

بمانند.در این مقال به بررسی وضعیت سالمندان از نظر روابط زناشویی و مسایلی که هرگونه تاثیر مثبت یا منفی روی آن

دارند میپردازیم.

 

تغییرات جنسی ناشی از سن در زنان

برخی از زنان ممکن است با افزایش سن تمایل بیشتری به رابطه زناشویی داشته باشند. آنان بعد از یائسگی  یا

هیسترکتومی دیگر هراسی ازحاملگی ناخواسته ندارند .اما اگر زنی جوانی یا توانایی فرزند آوری رامعادل زنانگی

بداند،ممکن است در سالمندی میل جنسی کمتری داشته و بنابراین رابطه زناشویی خوشایندی نداشته باشد.

همچنین تغییرات واژن ناشی از یائسگی و کمبود هورمون های زنانه(خشکی و حساسیت واژن)ممکن است باعث درد

شود.زنان سالمند باید راجع به این مشکلات با پزشک خود صحبت کنند زیرا به آسانی و حتی با داروهای بدون نیاز به

نسخه( (OTCنیز قابل درمان هستند.

تغییرات جنسی ناشی از سن در مردان

با افزایش سن،ناتوانی جنسی )اشکال در   (erection به شکایت شایعی در مردان تبدیل میشود.حدود 25-15%مردان 65

ساله ،حداقل در یکبار از هر چهار بار برقراری رابطه زناشویی دچار این مشکل میشوند.در بیماریهایی مانند بیماریهای

قلبی،فشار خون بالا و دیابت این مشکلات بیشتر دیده میشود،که  به علت ماهیت خود بیماری و نیز مصرف داروهای

مربوطه می باشد.میل جنسی در مردان با افزایش سن و کاهش هورمون تستوسترون ممکن است کمتر شوداما باید بیاد داشت که  میل جنسی بیشتر از اینکه به علل هورمونی وابسته باشد،از حالات و انگیزه های روانی و احساسات  منشا میگیرد.

عوامل اصلی موثر بر رابطه زناشویی در سالمندی

دیابت

علیرغم وجود تعداد زیادی مرد دیابتیک که هیچ مشکل زناشویی ندارند،اما دیابت از معدود بیماری هایی است که در

نعوظ اختلال ایجاد میکند.

زنان دیابتیک ممکن است خشکی واژن،درد حین رابطه زناشویی(دیسپارونی)یا کاهش میل جنسی را تجربه کنند.سالمندان

دیابتیک را باید تشویق کرد تا راجع به مشکلات فوق با پزشک معالج صحبت کنند.زیرا در بسیاری از موارد استفاده از

داروها مشکل را برطرف می کند.

بیماری های قلبی

نعوظ در واقع نتیجه جمع شدن مقدار زیادی خون شریانی در شریانهای کوچک آلت تناسلی مرد است.تنگی یا سخت شدن

مجرای عروق کوچک یا بزرگ که در بیماریهای قلب و عروق رخ میدهد، منجر به کاهش جریان خون در رگها میشود

وممکن است اشکالاتی در نعوظ ایجاد کند.

بعضی بیماران قلبی هراس دارند که برقراری یک رابطه زناشویی باعث حمله قلبی شود.این احتمال بسیار کم

است.همچنین اغلب مردم میتوانند در عرض6-3هفته بعد از یک حمله قلبی و کسب مجدد ثبات وضعیت سلامتی رابطه

زناشویی رامجددا آغاز کنند.با اینحال اکیدا توصیه میشود هر بیمار طبق نظر پزشک معالج خود عمل کند.

بی اختیاری ادرار

اختلال کارکرد مثانه هم در مردان و هم در زنان می تواند در رابطه جنسی اشکال ایجاد کند.مثانه بیش

فعال((overactive bladder،اسفنکتر ضعیف،احتباس ادرار و عفونت های دستگاه ادراری ممکن است باعث نشت

ادرار در سالمندی شود.اگر ریزش ادرار در حین ورزش،سرفه،عطسه و برداشتن اشیای سنگین رخ دهد بی اختیاری 

استرسی نامیده میشود که بدلیل افزایش فشار داخل شکمی است.در حین سکس نیز افزایش فشار داخل شکم بوقوع میپیوندند

بنابراین بسیاری از سالمندان از بیم رخ دادن این  مسئله ممکن است از رابطه جنسی اجتناب کنند.خوشبختانه این وضعیت قابل درمان است.

سکته مغزی

سکته بندرت روی رابطه زناشویی تاثیر میگذارد،همچنین نباید ترس داشت که با انجام عمل جنسی سکته مجددی رخ

دهد،اما ممکن است اختلالاتی در نعوظ ایجاد شود.اگر ضعف یا فلج اندامها رخ داده باشد،شاید لازم شود پوزیشن همیشگی 

رابطه جنسی تغییر یابد یا از وسایل خاصی استفاده شود.

آرتریت

درد مفاصل ناشی از آرتریت(التهاب مفاصل)ممکن است باعث ایجاد اشکالاتی در یک رابطه زناشویی شود.

راه حل ها:

1-ورزش های مناسب

2-استراحت

3-حمام گرم

4-استفاده از پوزیشن های خاص یا زمانهای خاص برای برقراری رابطه زناشویی

5-داروهای ضد درد

6-جراحی مفصل مبتلا

 

دردهای مزمن

علاوه بر آرتریت،با افزایش سن و آسیب اعضای مختلف دردهای مزمن دیگری نیز در بدن ایجاد می شود.درد به نوبه

خود عوارضی چون اختلالات خواب،افسردگی،انزواو اشکال در حرکت را به همراه دارد.که همگی روی رابطه زناشویی

تاثیر منفی دارند.لازم است بدانیم سالمندی مساوی درد کشیدن نیست و بسیاری از دردها رامی توان براحتی برطرف کرد.

 

اعمال جراحی

جراحی ها بویژه جراحیهای ناحیه لگن باعث نگرانی افراد سالمند در مورد رابطه زناشویی یا کیفیت آن می شوند.اگر در

حین جراحی لگن به اعصاب ناحیه تناسلی آسیبی رسیده باشد،ممکن است روی نعوظ یا ارگاسم تاثیر منفی بگذارد.اما باید

دانست اکثر افراد پس از گذراندن دوره نقاهت به وضعیت قبل از عمل برمی گردند.

هیسترکتومی(برداشتن رحم)

هیسترکتومی(برداشتن رحم)تاثیری روی احساس لذت ناشی از رابطه زناشویی یا ارگاسم ندارد.در صورت ایجاد این

مشکل مشاوره روانپزشکی لازم است.این مشاوره ممکن است برای همسران زنانی که هیسترکتومی کرده اند نیز لازم

باشد،مردانی که احساس میکنند"زنانگی"همسرشان پس از برداشتن رحم کمتر شده است.

ماستکتومی(برداشتن پستان)

ماستکتومی(برداشتن تمام یا قسمتی از پستان)تاثیری روی رابطه زناشویی ندارد،اما احساس خود فرد نسبت به بدنش و

تصویر ذهنی مخدوش شده ممکن اشت میل جنسی را کم کند.مشاوره با یک فرد خبره یا ارتباط وهمصحبتی با سایر زنانی

که ماستکتومی کرده اند میتواند مفید باشد.بعلاوه میتوان بوسیله جراحی پستان را بازسازی کرد.

مردان بندرت دچار سرطان پستان می شوند امادر صورت ابتلا بعلت ترشح هورمون های زنانه از پستان مردان مبتلا

،میل جنسی در آنان ممکن است بشدت کاهش یابد.

پروستاتکتومی

پروستاتکتومی(برداشتن تمام یا قسمتی از پروستات)به علل مختلفی انجام میشود.این عمل ممکن است عوارضی چون بی

اختیاری ادرار و اشکال در نعوظ ایجاد کند.هنگامی که از نظر پزشک معالج انجام این عمل اجتناب ناپذیر است،سالمند

باید حتما درباره نگرانیهای خود در رابطه با عوارض ذکر شده با وی صحبت کرده و درباره نوع عمل اطلاع کافی بدست

آورد.با حفظ اعصاب دخیل در عمل جنسی تا حد زیادی این عوارض کاهش خواهد داشت.

داروها

داروهایی که ممکن است مشکلات جنسی ایجاد کنند عبارتند از:

1-داروهای ضدفشارخون

2-آنتی هیستامین ها

3-ضدافسردگی ها

4-آرامبخش ها

این داروها می توانند اشکالاتی در نعوظ یا انزال ایجاد کنند.همچنین بعضی داروها ممکن است میل جنسی را هم در زنان

و هم در مردان کم کنند.لازم است این موضوع حتما با پزشک معالج در میان گذاشته شود تا داروهای دیگری جایگزین

شوند.علاوه بر آن در صورتی که با مصرف داروی خاص دچار تغییر در تمایلات یا پاسخدهی جنسی شدید،با پزشک

معالج خود مشورت کنید.قطع خودسرانه هیچ دارویی پیشنهاد نمی شود

.

الکل

نوشیدن زیاد الکل ممکن است مشکلات نعوظ در مردان و ارگاسم تاخیری در زنان ایجاد کند.

رابطه زناشویی و حاملگی در سالمندی

لازم است در هر سنی کنترل لازم از نظر حاملگی در رابطه جنسی انجام شود.زنی که نزدیک سن یائسگی است ،ممکن

 است قاعدگی های نامنظم و حتی قطع قاعدگی بمدت چند ماه داشته ،اما هنوز قادر به باروری باشد.در واقع تا

زمانی که یائسگی کاملا مستقر نشده احتمال حاملگی وجود دارد.یائسگی قطعی عبارت است از قاعده نشدن بمدت 12 ماه

پیاپی.

بیماری های منتقل شونده از راه جنسی

اگرچه افراد جوانتر بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هایی مانند ایذز،هپاتیت ب یا ث،سیفیلیس،سوزاک،زگیل های

تناسلی،هرپس ژنیتال،کلامیدیا و شانکر هستند اما سالمندان نیز ممکن است مبتلا به این بیماری ها شوند.مراقبت های

بهداشتی برای پیشگیری از ابتلا کاملا ضروری است.

ایدز

تعداد سالمندان مبتلا به ایدز روز به روز بیشتر می شود.10%افراد آلوده به ایدز در امریکا بیش از 50 سال

دارند.سالمندانی که بیش از یک شریک جنسی دارند،به تازگی طلاق گرفته یا بیوه شده اند و یک رابطه جنسی مراقبت

نشده برقرار کرده اند،در خطر آلودگی به ایدز هستند.استفاده از کاندوم در تماس های جنسی جدا لازم است.

نحوه نگرش سالمند و تاثیر آن بر رابطه زناشویی

تمایلات جنسی برآیندی ظریف از دو برداراحساسات و واکنشهای  جسمانی است.احساسات ممکن است بر نحوه پاسخدهی

جسمی فرد تاثیر بگذارد.بعنوان مثال با بالا رفتن سن ،مردان از اینکه دچار ناتوانی جنسی شوند بیم دارند.همین مشغولیت

ذهنی  ممکن است بخودی خود باعث ناتوانی جنسی شود.زنی که شدیدا نگران تغییرات جسمی خود در اثر سالمندی

 است،ممکن است خود را در نظر همسر غیر جذاب بپندارد.تمرکز او بر روی باور جوانی=زیبایی و جذابیت میتواند

باعث شود مانند قبل رابطه زناشویی لذت بخشی نداشته باشد.باید سالمندان را تشویق کرد با صراحت و بدون پرده پوشی

راجع به مشکلات خود با پزشک معالج یا مشاور صحبت کنند وکمک های موثری دریافت نمایند.بدلیل مشکلات جنسی

خود را سرزنش نکنند،یا شریک جنسی خود را مقصر ندانند.

استرس

استرس های زیادی در زندگی همه افراد وجود دارد.سالمندان با استرسهای جدیدی مثل بازنشستگی،بیماری ،تنهایی و

کاهش درآمد نیز باید دست و پنجه نرم کنند.استرس بطور قطع روابط زناشویی را تخریب میکند.آموزش راه های رفع

استرس(تکنیک های آرامبخشی و تنفس عمیق )در رفع این مشکل موثر است.

سالمند مجرد

برای بسیاری از سالمندان ،بخصوص زنان سالمند،یافتن شریک جنسی بسیار مشکل است.بدلیل طولانی تر بودن عمر

زنان نسبت به مردان،زنان زیادی در دهه های پایانی زندگی خود تنها خواهند بود.تابوهای اجتماعی نیز در این امر موثر

اس،زیرا ازدواج در سنین بالا و حتی با فرد بسیار جوانتربرای مردان پذیرفته شده است اما عملا برای زنان امکان

ندارد.شاید لازم باشد فرهنگ سازی برای لزدواج مجدد سالمندان بخصوص زنان سالمند بیوه توسط افراد بانفوذ مذهبی و

 اجتماعی انجام گیرد تا آنزمان سالمندان برای گریز از این تنهایی میتوانند در فعالیت هایی شرکت کنند که در آنها امکان

ملاقات با دیگر سالمندان وجود دارد ،مانند کلاسهای آموزشی مراکز بهداشتی و خانه های سلامت،تورهای گردشگری

ویژه سالمندا ن وتشکل های اجتماعی.داشتن همصحبت(و نه الزاما شریک جنسی)در سلامت روانی سالمندان بسیار موثر

است.

 

 

 

 

نتیجه:

برای داشتن یک زندگی فغال در سالمندی موارد زیر پیشنهاد میگردد:

 1-رابطه زناشویی در سالمندی ممکن است با جوانی تفاوت های زیادی داشته باشد.بسیاری از سالمندان تنها از داشتن

تماس پوستی و مکالمه خوشایند با شریک جنسی کاملا ارضاء میشوند.

2-خوردن غذای سالم،آب کافی،ورزش در سلامتی تمام جنبه های زندگی سالمند از جمله سلامت جنسی موثر است.

3-تماس مداوم با پزشک معالج و مطرح کردن مشکلات راه اصلی برطرف کردن عوارض سالمندی است.

4-شکرگزاری،مثبت اندیشی و دیدن نیمه پر لیوان میتواند تمام زندگی فرد از جمله سالمندی اورا شکوفا و شاد نماید.

 

 

 

 

عوامل از بین برنده میل جنسی

 

عوامل از بین برنده میل جنسیDrive Killers) )

دکتر پریسا جهانلو-   پژوهشگر سکس تراپی(زوج درمانی)*

 

 تمایل به برقراری رابطه جنسیِِِِDesire  در هر دو جنس وجود دارد،اما شیوع افکار اتوماتیک جنسی و علاقه به شرکت در فعالیت جنسی در مردان معمولا بالاتر از زنان است.کمبود میل جنسی یا از دست دادن علاقه به فعالیت جنسی، یکی از شایعترین شکایات در حوزه سکس تراپی(زوج درمانی) میباشد. این حالت هم بصورت اولیه و هم بصورت ثانویه رخ میدهد. در این مقال ما به بررسی علل کمبود میل در افرادی می پردازیم که میل جنسی نرمال داشته ولی اکنون دچار بی میلی و بی انگیزگی جنسی شده اند.لازم بذکر است استاندارد و معیار خاصی برای میل جنسی نرمال وجود ندارد.میل از شخصی به شخص دیگر و حتی از زمانی به زمان دیگر برای یک نفر متفاوت است.کمبود میل جنسی باید شکایت عمده بیمار یا شریک جنسی او باشد تا ارزیابی و درمان اغاز گردد.

شایعترین علل فیزیولوژیک و سایکولوژیک که روی libido وDesire   اثر میگذارند شامل موارد ذیل است:

1-استرس   Stress  

افراد زیادی هستند که تحت استرس کارایی آنها در زمینه های گوناگون بالا میرود ،امامیل جنسی امری متفاوت است.هنگامی که با استرس شغلی،مالی ،نگهداری از فرزند یا والدین بیمار دست و پنجه نرم میکنید میل جنسی فروکش می کند.آموختن تکنیک های رفع تنش و استرس،تکنیک های تنفس عمیق و   Relaxation   می توانند موثر باشند

 

2-مشکلات بین فردی حل نشده Unresolved issues                     

این موضوع بویژه در خانمها باعث کاهش میل جنسی میشود.برای یک زن میل جنسی با نگاهی به کلیت رفتار شریک جنسی شکل میگیردو احساس نزدیکی روانی نقش مهمی در تمایل او برای عمل جنسی دارد.ارتباط ضعیف و نامناسب،بی اعتمادی،سوء ظن و سایر مشکلات میتواند فرد را از جاده سکس منحرف کند.

3-الکل              Alcohol

علیرغم اینکه نوشیدن الکل مهار روانی فرد را برداشته و شروع فعالیت جنسی را تسهیل می کند،اما به موازات آن ممکن است میل جنسی را کاهش داده و نعوظ را نیز مختل نماید.در ضمن طرز رفتارفرد پس از نوشیدن الکل ممکن است روی احساس شریک جنسی اثر نامطلوب داشته باشد.از این جنبه داروهای محرک نیز مانند الکل عمل می کنند.

 

4-کمبود خوابToo little sleep  

بسیاری از افراد به انجام سکس پس از بیدار شدن از خواب علاقمندند.اگر این میل از بین رفته است،ممکن است علت آن خستگی به علت دیر خوابیدن یا زود بیدار شدن باشد.ضمنا اختلالات حین خواب یا وقفه تنفسی(apnea )نیز میل به سکس را کم میکند.بهترین راه رفع خستگی خواب است و خستگی مانند تبری بر ریشه میل جنسی اثر میکند.

 

5-والد بودنParenting  

پدر یا مادر بودن بخودی خود میل جنسی را از بین نمی برد اما ممکن است زمانی را که زوجین نیاز دارند تا صمیمیت خود را حفظ کنند از آنها بگیرد.روشهایی مانند استفاده از پرستار یا اقوام برای نگهداری موقت کودک و برنامه ریزی برای داشتن اوقاتی فقط با یکدیگر می تواند اوضاع را بهتر کند.

 

6-داروها Medication 

داروهایی مانند:

1-داروهای ضد افسردگی

2-داروهای ضد فشارخون

3-آنتی هیستامین ها

4-شیمی درمانی

5-داروهای ضد ایدز

6-فیناستراید

7-مدروکسی پروژسترون

ممکن است میل جنسی را کاهش دهند.تغییر دارو یا تغییر دوز دارو ممکن است مشکل را برطرف کند.علاوه بر این داروها اگر با مصرف هر داروی دیگری میل جنسی کاهش یابد لازم است با پزشک معالج مشورت شود. یادآوری میشود هیچ دارویی نیاید بدون نظرپزشک قطع یا کم شود.

 

7-تصویر ذهنی نامناسب Poor body image

ناراضی بودن از شکل ظاهری بدن (چاقی،لاغری،اشکالات استخوانی،پوستی،و....)علاوه بر کاهش اعتماد به نفس میل جنسی را کم میکند.لازم است به شریک جنسی خود اطمینان دهید که از نظر طاهری برای شما کاملا جذاب است تا سطح تمایلات جنسی او را بالا نگهدارید.

 

Erection8-اشکالات نعوظ   

مشکلات نعوظی باعث ایجاد نگرانی در مورد چگونگی رابطه جنسی شده و همین اضطراب میل جنسی را کم می کند.

 

9-پایین بودن سطح تستوسترونLow testosterone  

تستوسترون میل جنسی را زیاد میکند دراکثر مردان با افزایش سن سطوح تستوسترون کاهش می یابد.،اگرچه ممکن است همه مردان با کاهش تستوسترون دچار کاهش میل جنسی نشوند.میل جنسی در زنان نیز تا حدودی تحت تاثیر تستوسترون است اما مشخص نیست آیا تستوسترون تراپی در زنان نیز به اندازه مردان مفید است یا خیر

 

10-افسردگیDepression

 

متاسفانه هم خود افسردگی و هم داروهای ضد افسردگی میل جنسی را کم می کنند.افسردگی یک بیماری جدی اما کاملا قابل درمان است.

 

11-یائسگیMenopause 

تقریبا نیمی از زنان در حوالی سنین یائسگی کاهش میل جنسی را تجربه می کنند.علل هورمونی،خشکی واژن و درد موقع نزدیکی(                    dysparonea   )تا حدودی باعث این کاهش است اما کیفیت ارتباط با شریک جنسی،تصویر ذهنی او از بدن خودش،اعتماد به نفس،داروهای مورد استفاده وسلامتی عمومی بدن نیز در این امر موثر هستند.

 

12-سردی روابط و نداشتن صمیمیت  Low intimacy

 

انجام عمل سکس بدون احساس صمیمیت و نزدیکی روانی خود یکی از علل کاهش میل است.زوجین باید زمان بیشتری را با یکدیگر بدون انجام سکس بگذرانند.صحبت کردن،در بر گرفتن(در آغوش گرفتن)وماساژ دادن باعث ایجاد رابظه بهتر میشود.در حالی که ساختمان صمیمیت ساخته میشود ،برج دوقلوی ان میل جنسی نیز بالا میرود.

 

نتیجه

با توجه به نقش انکار ناپذیر روابط جنسی در حفظ استحکام بنیان خانواده،توجه به نکات ذکر شده در بالا وتلاش به منظور ایجاد کیفیت بهتر زندگی لازم است مورد توجه افراد و بخصوص همکاران پزشک قرار گیرد تا از بروز ناهنجاری های جسمی و روانی جلوگیری شو

اختلالات شخصیت

مقدمه

اختلالات شخصیت از مباحث مهم روانپزشکی است که بگونه ای تناقض آمیز مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته است . اگرچه در حدود 400 سال قبال از میلاد، بقراط پزشک یونانی  پیش زمینه های اصلی موثر در شکل گیری شخصیت را مورد بررسی قرارداده بود، اما در سال 1980 بود که کتاب راهنمای تشخیص انجمن پزشکی آمریکا بخش جداگانه­ای را برای اختلالات شخصیت در نظر گرفت. حتی در طول 30 سال اخیر نیز این مبحث مهم روانپزشکی جای خود را در روانشناسی عامه باز نکرده و به ویژه مردان و زنان جوان  در زمینه همسرگزینی، متاسفانه از این ابزار مطمئن و مفید محروم هستند.

 شخصیت  در معنای عام به شکل یک  عنوان کلی که رفتار قابل مشاهدۀ فرد  و یا  تجارب درون ذهنی او را توصیف می کند، به کار می رود. تمامیت فردی که به این طریق توصیف می شود هر دو جنبۀ اجتماعی و شخصی زندگی انسان را در بر می گیرد. کلمه شخصیت(Personality) ممکن است با صفات توصیفی و کیفی همراه باشد که از لحاظ آسیب شناختی روان پزشکی نیز حایز اهمیت اند؛ نظیر منفعل (passive)  یا پرخاشگر (aggressive)   و یا با کلماتی همراه باشد که متضمن اهمیت آسیب شناختی نباشند، نظیر جاه طلب، مذهبی ، یا صمیمی .   

 مجموعه منسجمی از این قبیل کیفیات و توصیفات، تشخیص یک اختلال شخصیت[1] را مطرح می کنند که پیش بینی کننده چگونگی رفتار فرد تحت شرایط مختلف است. 

   شخصیت به مفهوم تمامیت هر فرد نه تنها برای روانپزشکان و روانشناسان، بلکه برای کلیۀ افرادی که بعنوان درمانگر با مراجع خود ارتباط دارند و در مفهوم  عام تر برای کلیۀ افراد یک جامعه ارزش فراوان دارد، زیرا هر چه شناخت انسان از نحوه تفکر و عملکرد کسانی که در مقام همسر، فرزند، والد، رییس و همکار اداره و..... با آنان تعامل دارد، بیشتر باشد بدون شک زندگی آرامتر وآسوده تری داشته و از انواع چالش ها و کشمکش ها ، دعواها و درگیری ها برکنار خواهد بود و در نتیجه  بیماری هایی چون اضطراب و  افسردگی را کمتر تجربه خواهدکرد.      

کتب معتبر روانپزشکی اختلالات شخصیت را با مولفه های زیر مشخص می­کنند :

1-    مجموعه ای از تجارب پایدار ذهنی و رفتاری هستند که غیر قابل انعطاف و کلیشه ای است و با نحوه تفکر وعملکرد اکثریت جامعه تفاوت دارد.

2-    این تجارب ذهنی و رفتاری به شدت روی  نحوه برخورد فرد با جهان و جامعه تاثیر می گذارند.

3-    این الگوهای رفتاری در اوان نوجوانی یا جوانی شروع شده و تقریبا در تمام طول عمر فرد ثابت باقی می مانند.

4-    این الگوهای ثابت پنداری و رفتاری به اختلال در یک یا چند جنبه از زندگی او (بین فردی یا زناشویی یا شغلی ) منجر می شود. لازم به ذکر است که تنها اختلال در یک جنبه نیز می تواند تشخیص اختلال شخصیت را مطرح نماید و لزوما نباید تمام جنبه های زندگی  فرد مختل شود.

5-    این امکان وجود داردکه الگوهای شخصیت در سنین پیری کمرنگ شوند اما غالبا بگونه های مختلفی در طول عمر فرد پابرجا می مانند.

6-    این رفتارها و پندارها از نظر خود فرد طبیعی و عادی هستند.

7-    این الگوهای رفتاری در مقابل هرگونه تغییری مقاومت می کنند و خود فرد هم تمایل چندانی به تغییر در خود احساس نمی کند.         

 عوامل موثر در شکل گیری شخصیت  

 در شکل گیری شخصیت هر فرد دو عامل اصلی دخیل هستند :

الف- ژنتیک

ب- محیط  

 بسیاری از اختلالات شخصیت به تجربه های تلخ فرد در دوران کودکی  مربوط است .احساس طرد شدگی در مقابل پذیرش، بیشترین وابستگی را با ایجاد اختلال شخصیت در بزرگسالی دارد.کودک برای مقابله با آسیب شدید طرد شدگی یا بدرفتاری، دست به اتخاذ استراتژی های خاصی می زند که منجر به اختلال شخصیت در بزرگسالی می شود.                    

 اجزای تشکیل دهنده شخصیت  

شخصیت را می توان برآیند دو عامل زیر دانست. این دو عامل  و کنش و واکنش های  این دو آنچه را که شخصیت نهایی هر فرد می دانیم، ایجاد می کند :      

 سرشت   Temperament  

 ذاتی، ژنتیکی، مادرزادی و خلاصه تمام آن چیزهایی است که هر فرد از بدو تولد با خود دارد. سرشت قابلیت تغییر و دگرگونی ندارد و ثابت است ، اگر چه ممکن است تحت تاثیر عامل دوم تا حدودی شدت و ضعف پیدا کند .        

 منش Character    

 ذاتی نیست و مجموعه چیزهایی است که در وجود انسان در دوره کودکی و نوجوانی تحت تاثیر محیط اطراف و نحوه تربیت والدین شکل می گیرد. ممکن است در بقیه عمر، فرد بتواند اجزای منش خود را با سعی و تلاش فراوان یا با استفاده از ابزارهای علمی مانند روانکاوی (Psychoanalysis ) و درمان های شناختی رفتاری (Cognitive-behavioral therapy) تا حدودی تغییر دهد، اما در اینجا نیز تغییر اساسی و عمده غیر ممکن است.     

 سرشت از 4 قسمت زیر تشکیل می شود :

1-    نوجویی( Novelty seeking) : فرد چقدر به دنبال موضوعات و مسائل جدید است یا چقدر روال عادی و یکنواخت زندگی را دوست دارد.

2-    پاداش مداری (Reward Dependence) : آیا نظرات دیگرا ن ، تعریف و تمجیدهایا انتقادات و ایرادهای آنان باعث می شود فرد مسیر زندگی خود را عوض کند یا نه؟

3-    آسیب گریزی(Harm Avoidance) : آیا فرد از موقعیت های خطرناک اجتناب می کند یا برعکس از دل به دریا زدن لذت می برد؟

4-    سخت کوشی (Persistence) : تلاش و پشتکار فرد را نشان می دهد.      

منش از 3 قسمت زیر تشکیل می شود :

1-    خودراهبری (Self-directedness ) : فرد چقدر اعتقاد دارد که خودش تعیین کننده زندگی خود است و چقدر برای تحقق این مسئله تلاش می کند.

2-    خود فراروی (Self-transcendent) : فرد چقدر اعتقاد دارد که مسائل دیگری مانند بخت و اقبال، روزگار، دیگران و.... در تعیین سرنوشت او موثر هستند.

3-    همکاری (Cooperative): فرد چقدر تمایل دارد با دیگران همکاری داشته باشد. 

ترکیب این هفت جزء و کمیت و کیفیت آنها در وجود هر انسان شخصیت مخصوص به خود او را شکل داده و بنابراین با شناخت این اجزا می توان به راحتی پیش بینی کرد که نحوه واکنش مثلا یک دختر خانم 18ساله  دارای شخصیت مرزی که آسیب گریزی کم و نوجویی فراوان دارد ، در مقابل تعارف مواد مخدر از طرف یک دوست چگونه خواهد بود. با احتمال بیش از 90% او به پیشنهاد استفاده از مواد پاسخ مثبت میدهد. یا یک کارمند با شخصیت اجتنابی که پاداش مداری بالا و خودراهبری کم دارد، هنگامی بهترین بازده را خواهد داشت که در کاری مشخص و برنامه ریزی شده و با نظارت نزدیک و دائمی مشغول باشد و پیشرفت های کاری او مورد توجه و تقدیر قرار گیرد.   

 ترکیب این هفت عامل با شدت و ضعف های مختلف دوازده شخصیت (Personality) زیر را می سازند. انسان نرمال نیاز به حد مشخصی از ویژگی های شخصیت اسکیزویید، پارانویید، خودشیفته، نمایشی و..... دارد. اما هنگامی که این اجزای شخصیتی بر کل وجود شخص غلبه  می کنند و  اغلب رفتارها و افکار او را تحت سلطه می گیرند  اختلال شخصیت (Disorder) پیش می آید.              

( دیاگرام اختلال شخصیت )

 مثلا شخصیت اسکیزویید با مشخصه های منزوی بودن و تنها بودن به سه شکل زیر ممکن است دیده شود که از حالت ویژگی شروع می شود و به اختلال می انجامد.هر فرد ممکن است در قسمتی از این طیف قرار گیرد،اما عموما هنگامی که علائم در حدی باشد که در زندگی شخصی و اجتماعی او تاثیر منفی گذاشته و مشکلات بین فردی یا زناشویی یا شغلی ایجادنماید،تشخیص اختلال شخصیت مطرح می شود.

الف- آقای 35ساله با ویژگی (trait) اسکیزویید: ازدواج کرده و در یک مهمانی خانوادگی حضور دارد اما بجای اینکه با دیگران مکالمه کند مشغول تماشای تلویزیون می شود یا کتاب یا مجله ای در دست می گیرد.                                                                                                                                

 ب- آقای35 ساله با ویژگی پر رنگ اسکیزویید : ازدواج کرده، اما به جای حضور در مهمانی اوقات بیکاری خود را به کوهنوردی یا اینترنت گردی می گذراند.

ج- آقای 35 ساله با اختلال شخصیت اسکیزویید: ازدواج نکرده و برنامه ای نیز برای ازدواج ندارد. با هیچ کس رفت و آمدی نداشته با همکاران اداری خود در حد یک سلام و احوالپرسی ارتباط دارد و به تازگی نظریه وی در مورد پیدایش سیاه چاله ها در مجامع جهانی بشدت مورد توجه قرار گرفته است. 

                          انواع اختلالات شخصیت    (Personality Disorders )    

اختلالات شخصیتی گروه Cluster A)  A)

 - اسکیزویید          Schizoid

- پارانویید              Paranoid

- اسکیزوتایپال  Schizotypal

این گروه از نظر هیجانی سرد، در خود فرورفته و جدا از دیگران هستند.      

اختلالات شخصیتی گروه Cluster B)  B)

- نمایشی        Histrionic       

- خودشیفته  Narcissistic 

- ضداجتماعی  Antisocial

- مرزی           Borderline      

این گروه گرم و پرهیجان ، بی ثبات، سطحی، برونگرا و ماجراجو هستند.         

اختلالات شخصیتی گروه Cluster C ) C)

- وابسته                            Dependent                      

- دوری گزین                         Avoidant                     

- منفعل مهاجم    Passive-aggressive

- وسواسی    Obsessive - Compulsive                        

- افسرده                          Depressive                       

این گروه مضطرب، محتاط، منتقد، با وجدان و مستعد افسردگی هستند.       

در ادامه مطلب خصوصیات اصلی هر شخصیت به تفصیل بیان می شود. مواردی که درمتن با علامت دایره مشخص شده اند،ملاک های اصلیDSM-IV-TR (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) برای تشخیص این اختلالات شمرده شده است.همچنین این علایم نباید منحصرا در جریان بیماری اسکیزوفرنی ،اختلال خلقی یا اختلال سایکوتیک دیگر یا در زمینه مصرف مواد روی دهد. 

لازم به یاد آوری است اگرچه معمولا قسمت عمده موارد ذکر شده در هر شخصیت، در تمام افراد دارای آن شخصیت دیده می شود، اما بنا به نوع فرهنگ و محیط اجتماعی و سطح اقتصادی ، ممکن است به اشکال گوناگون و یا با شدت و ضعف مشاهده شود و درمانگر باهوش و آگاه می تواند به راحتی و حداقل گروه تشخیصی ، هر فرد را مشخص نماید. ضمنا در هر گروه تشخیصی، هر کدام از زیرگروه ها ممکن است خصوصیاتی از دیگر زیرگروه ها را داشته باشند، مثلا دیدن یک فرد منزوی که افکار بشدت بدبینانه دارد کاملا عادی است. این موضوع بویژه در مورد کلاستر Bصادق است و هر زیرگروه حتما خصوصیاتی از زیرگروه های دیگر این دسته را داراست. بعلاوه در انواع خاصی از شخصیت ها، گروه های تشخیصی اختلالات شخصیت، در هم تنیده و بهم پیچیده اند (Mixed Personality). این نوع شخصیت ممکن است فقط توسط روانپزشکان و روانشناسان حاذق قابل تشخیص باشد.        

اختلال شخصیت منزوی  

(Disorder Schizoid Personality )       

. از روابط نزدیک و صمیمی لذت نمی برد و تمایلی به درگیر شدن در یک رابطه عاطفی با دیگری ندارد.

. فعالیت های فردی را به در جمع بودن و هم صحبتی با افراد ترجیح می دهد.      

. علاقه چندانی به روابط جنسی ندارد.       

. دید تونلی دارد یعنی از فعالیت ها ی معدودی لذت می برد.     

. تماس چشمی برقرار نمی کند. نسبت به تمجید یا انتقاد دیگران بی تفاوت و سرد و بی احساس به نظر می رسد. تنهاست و از تنهایی دلنشین خود لذت می برد. 

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                       تقریبا به همه چیز نگرشی فلسفی دارد.

به دلیل قوی بودن هستۀ خود (Ego) همواره به دنبال چیزهای فاخر و سطح بالاست. 

به طور شایع مورد علاقه زنان هیستریونیک قرار می گیرد.

معمولا دیر ازدواج می­کند و در حالت اختلال ممکن است اصلا درگیر ازدواج و رابطه عاطفی نشود.

ممکن است جذب نهضت های فلسفی یا اجتماعی مثل گیاهخواری  یا مراقبه و... شود.

رابطه او با بچه ها،گیاهان، حیوانات و اینترنت بسیار بهتر از روابط با دیگر انسان ها  است.

شغل هایی را انتخاب می کند یا در آنها موفق است که بتواند به تنهایی و با حداقل تعاملات اجتماعی انجام دهد مثل شب کاری، تحقیق و....

ممکن است در جمع خانواده نزدیک خود رفتاری نرمال داشته و صمیمی باشد.

معمولا انسان فرهیخته و دانایی است چون اوقات بسیاری را به مطالعه و اندیشیدن می گذراند.

از تماس جسمی با دیگران گریزان است.

اختلال شخصیت بدبین  

( Paranoid Personality Disorder)

این اختلال درمردان بیشتر دیده می شود.       

. فرد گمان می کند  دیگران به او صدمه می زنند، یا سوء استفاده می کنند یا فریبش می دهند.       

. به دیگران اعتماد ندارد و نگران است از اطلاعاتی که  دارند برعلیه او استفاده کنند.      

. در حرف های دیگران، حتی اگر تحسین و تمجید باشد به دنبال معانی منفی، تحقیرآمیز و تهدید کننده می گردد.      

. در صورتی که احساس کند مورد توهین یا تحقیر قرار گرفته ممکن است بی نهایت کینه جو شود.       

. به آسانی احساس می کند مورد حمله واقع شده و سریعا با پرخاشگری  مقابله به مثل می کند.        

. نسبت به وفاداری شریک جنسی خود سوءظن بی پایه و مکرر دارد که با اطمینان دهی یا ارائه مدارک برطرف نمی شود.       

. بدون دلیل کافی وفاداری و قابلیت اعتماد دوستان و نزدیکان خود را زیر سوال می برد.

از شوخی کردن خوشش نمی آید و ممکن است برداشت کند که قصد استهزا و تحقیر او را دارند.

تماس چشمی زیاد ندارد اما بدقت مراقب همه چیز هست  

از صحبت کردن در مورد خود و دادن اطلاعات شخصی به دیگران خودداری می کند.

معمولا مورد توجه و علاقه زنان هیستریونیک قرار می گیرد.

در برخوردهای روزمره ممکن است بسیار منطقی  و معقول به نظر برسد.

از نظر هیجانی سرد و فاقد صمیمیت، فاقد حس شوخ طبعی و رسمی است.

در صورتی که احساس کند ممکن است مورد حمله قرار گیرد در آسیب زدن به دیگران پیش دستی می کند.

ممکن است در سنین سالخوردگی صفات پارانویید تبدیل به اصول اخلاقی محکم و اهمیت به رفاه دیگران شود.

به دلیل بی اعتمادی اساسی به جنس مخالف معمولا دیر ازدواج می کند یا اصلا ازدواج نمی کند.    

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال  

( Schizotypal Personality Disorder)      

. تفکر جادویی و عقاید انتساب و خطاهای ادراکی و گسستگی از واقعیت دائمابا او همراه است.       

. تجربیات درکی عجیبی داردمثلا ممکن است احساس کند قسمتی از بدنش به خودش تعلق ندارد یا از پلاستیک ساخته شده است.       

. معمولا بجز خانواده درجه یک خود دوست و آشنایی ندارد.         

. باورهای عجیب و غریب یا تخیلات سحرآمیز داردکه با زمینه فرهنگی او هماهنگ نیست (مانند عقیده به غیب گویی، حضور ارواح، افراد فضایی و...).       

. نحوه تکلم او ممکن است عجیب باشد مثلا از زبان ابداعی خود استفاده کند یا گفتار شدیدا کلیشه ای داشته باشد.       

. غالبا ظاهر عجیب و غریبی دارد بعنوان مثال استفاده از زینت آلات خاص، تعویذ و چشم زخم ، یا شئ عادی که مفهوم خاصی برای خودش دارد.       

. سوء ظن و تفکر پارانویید دارد.       

. بعلت افکار پارانویید خود اضطراب اجتماعی مفرط دارد که با گذر زمان و آشنایی بیشتر برطرف نمی شود.   

در جمع بشدت احساس ناراحتی می کند زیرا بسیار ناهماهنگ است و از طرد شدن اضطراب و ترس دارد.

افراد اسکیزوتایپال گروه ها و فرقه های خاصی برای خود تشکیل می دهند.

رفتار عجیب او در اوائل آشنایی ممکن است جالب توجه و خوشایند باشد.

معمولا به بهداشت و ظاهر خود کم توجه است و حتی به دلیل عدم حفظ نظافت در محل زندگی ممکن است درگیری قانونی پیدا کند.

ممکن است به مدت کوتاهی دچار توهمات بینایی یا شنوایی شود.

به علت عدم هماهنگی با جامعه معمولا مشاغل سطح پایین و با درآمد اندک دارد.

اختلال شخصیت نمایشی

(Histrionic Personality Disorder)   

این اختلال در زنان بیشتر دیده می شود.        

. دو نیاز اصلی او در زندگی موردتوجه بودن و تنوع طلبی است.     

. در موقعیت هایی  که کانون توجه نیست احساس ناراحتی می کند.      

. به اغواگری آشکار از جنس مقابل دست می زند.       

. نحوه تکلم او نمایشی و توام با خودنمایی است.       

. از ظاهرو زیبایی های فیزیکی خود برای جلب توجه استفاده می کند.       

. هیجانات سطحی دارد که آنها را شدید و پرشور ابراز می کند.

وقتی در کانون توجه نباشد،کج خلق و پرخاشگر می شود.

هر رابطه ای بسیار پرشور و هیجان آغاز شده ولی به سرعت برای او کسل کننده می شود و به دنبال رابطه جدید می رود.

ممکن است توانمند و باهوش باشد اما به دلیل پشتکار کم به سطوح بالا دست پیدا نمی کند.

احتمال برقراری رابطه خارج زناشویی  از طرف اوبسیار بالاست.

ممکن است ظاهر غیر متعارف داشته باشد و لباس های تحریک کننده و اغواگرانه بپوشد.

همواره در جستجوی توجه است.

معمولا علاقه دارد وانمود کند با افراد معروف و مشهور آشنایی دارد.

به ندرت دارای نظرات  شخصی است و برای بدست آوردن دل دیگران با آنها موافقت می کند.

از نظر جنس مخالف بسیار جذاب است.

در مشاغلی که نیاز به جلوه گری دارد، مانند سینما و تئاتر و بازاریابی ممکن است بسیار موفق باشد.

معمولا دوستان بیشتری از جنس مخالف دارند تا از جنس موافق خود.

ممکن است دچار اختلال عملکرد جنسی باشد.

ممکن است تظاهر به خودکشی کند اما احتمال خودکشی موفق پایین است.

چون طالب هیجان است، مصرف مواد یا درگیری قانونی ممکن است برای او پیش آید.

بیش از تمام شخصیت ها از مد پیروی می کند.

ممکن است زندگی او در دنیایی از کارهای احمقانه سپری شود.

احتمال طلاق گرفتن  حداقل یکبار بسیار بالاست.

اختلال شخصیت خودشیفته  

(Narcissistic Personality Disorder)         

. احساس عمیقی دارد که بسیار مهم و بی نظیر است.     

. به دلیل این احساس انتظار دارد به طور مداوم مورد تحسین و تمجید قرار گیرد.      

.  با تخیلات موفقیت،قدرت،زیبایی و عشق ایده آل اشتغال ذهنی دائم دارد.     

. از دیگران در جهت رسیدن به مقاصد خود سوءاستفاده می کند.       

. با تصور اینکه فردی استثنایی وخاص است،فقط افراد خاصی را لایق نشست و برخاست با خود می داند.      

. غالبا به دیگران حسادت می ورزد ولی معتقد است همه به او حسودی می کنند.      

. ممکن است در نظردیگران فرد متکبر و مغروری باشد.     

. توانایی همدردی با دیگران و درک احساسات آنها (همدلی) را ندارد.

در آرزوی شهرت و ثروت است و خود را مستحق رسیدن به همه چیز می داند.

تحمل انتقاد ندارد و ممکن است انتقاد ولو ملایم و بجا را با پرخاشگری شدید پاسخ دهد.

انتظار دارد رفتار دیگران با او متفاوت و خاص باشد بدون اینکه کار خاصی انجام داده باشد.

بحران میانسالی شدیدی را ممکن است تجربه کند چون از افول قدرت و زیبایی خود دچار اضطراب می شود. رفتار او نسبت به دیگران غالبا فخرفروشانه است.

ممکن است به ورزش هایی مانند زیبایی اندام روی آورد تا حس برتری خود در همه جنبه ها را اقناع نماید.

اختلال شخصیت مرزی

(Borderline Personality Disorder )                   

در مرز بین نوروز ( اختلالات اضطرابی و هیجانی)و سایکوز(جنون)قرار دارد.      

. فرد مبتلا به این اختلال بعلت ترس از طرد شدن (چه واقعی و چه خیالی) ممکن است دست به اقدامات دیوانه وار و خودکشی و خودزنی های مکرر نماید.       

. روابط بین فردی او بسیار بی ثبات و پرتنش است.        

. تاریخچه رفتارهای تکانشی و نامعمول زیادی دارد مثل ولخرجی، بی بندو باری جنسی، رانندگی جنون آمیز، پرخوری، مصرف مواد مخدر و.....       

. تهدیدها و ژست های مکرر خودکشی و خودزنی دارد.       

. احساس پوچی مزمن دارد و برای فرار از این" هیچ بودن"، دست به هرکاری می زند تا به خود حسی از زندگی و پویایی القا کند.       

. دائما احساس می کندهویت مشخصی ندارد یا وجودش بی ثبات است.       

. بطور موقت ممکن است تفکر پارانویید داشته باشد.       

. پرخاشگری ناگهانی کلامی و فیزیکی دارد.

از نظر او مردم یا خوب هستند یا بد. فرد خوب ممکن است در زمان بسیار کوتاهی تبدیل به بد و یا برعکس شود.

احساس بی ثباتی و بی هویتی در خود می کند.

درآغاز رابطه بسیار جذاب است ، زیرا هنجارشکن و بسیار پرشور و هیجان به نظر میآید.

در روابط خود با دیگران حد و مرزهای مرسوم را رعایت نکرده و به سرعت صمیمی می شود،اگرچه به همان سرعت نیز ممکن است از رابطه دلزده شده  یا با خشم و افسردگی  برخورد کند.

اثرات بریدگی رگ، اسکار داغ کردن یا آسیب زدن به خود در بدن آنها فراوان است.

بصورت  خفیف تر تاتوها و  piercing (سوراخ کردن مناطق مختلف بدن) متعدد دارند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی یاجامعه ستیز  

(Antisocial Personality Disorder )       

. با موازین و قوانین اجتماعی ناسازگاری دارد بطوری که منجر به درگیری با قانون و بازداشت یا سوءسابقه می گردد.       

. بخاطر نفع شخصی دروغ میگوید،دیگران را فریب می دهد و کلاهبرداری می کند.       

. تحریک پذیر و پرخاشگر است و ممکن است بکرات با دیگران درگیری فیزیکی داشته باشد.      

. نسبت به مسئولیت های شغلی یا خانوادگی بسیار بی توجه است.      

. فاقد روحیه پشیمانی واقعی است اگرچه ممکن است در عذرخواهی بسیار ماهر باشد تا بتواند به فعالیت های خود ادامه دهد.      

. نسبت به ایمنی خود و دیگران بی اهمیت است، مانند رانندگی خطرناک، یا پس انداز نکردن و بیمه نبودن.    

در برخوردهای اولیه ممکن است بسیار جذاب و شیک باشد.آنها به تاثیرگذاری در برخورد اول معروف هستند.  

بی حرمتی به دیگران و نقض حقوق آنها ویژگی اصلی افراد ضد اجتماعی است.

برخلاف سایر شخصیت ها از اوان نوجوانی با تجربیاتی چون دروغگویی،فراراز مدرسه،دزدی،نزاع و فعالیت های غیرقانونی قابا تشخیص گذاری است.

در جلب توجه جنس مخالف بسیار مهارت دارد.

در سابقه او موارد متعدد از سرقت، دروغگویی، شیادی، پرخاشگری، مصرف مواد مخدر و......دیده می شود،اما الزاما این اختلال مترادف بزهکاری نیست.

بیش از سایر افراد دوستدار دلهره و تحریک شدن است و ممکن است برای مشاغل خاصی مناسب باشد.

فاقد برنامه ریزی است و معمولا بر اساس تکانه های آنی خود عمل می کند.

فاقد همدردی با انسانها ست و نسبت به درد و رنج دیگران بی تفاوت است.

ممکن است دارای اشکالات ساختاری در سیستم مغز و اعصاب باشد.

الکلیسم و اعتیاد ممکن است جزیی از زندگی او باشد.

معمولا باهوش است و ارزیابی خوبی از حد و اندازه سوء استفاده از دیگران دارد.

روابط خارج زناشویی متعددی ممکن است داشته باشد چون قادر به کنترل تکانه های جنسی خود نیست.

اختلال شخصیت اجتنابی/ دوری گزین

(Avoidant Personality Disorder)       

. حساسیت مفرط به طرد شدن هسته مرکزی این شخصیت است.       

. این افراد نسبت به ارزیابی شدن شدیدا حساس است.      

. از فعالیت های شغلی که نیاز به تماس های بین فردی دارد بدلیل ترس از انتقاد،عدم پذیرش یا طرد شدن اجتناب می کند .       

. تنها در صورتی با دیگران معاشرت می کند که مطمئن باشد مورد پذیرش و محبت قرار خواهد گرفت.      

. در موقعیت های اجتماعی مدام فکر می کند که پسندیده و مقبول نیست.       

. از نظر اجتماعی خود را پست تر، نالایق و غیرجذاب می پندارد.       

. به دلیل ترس از شرمندگی در فعالیت های جدید شرکت نمی کند مثلا برای پاسخ به سوال استاد پیشقدم نمی شود یا در یک مسابقه شرکت نمی کند.       

. به دلیل احساس شرم یا ترس از تمسخر ، از بیان احساسات خود  حتی برای افراد خیلی صمیمی و نزدیک به خود مانند همسر نیز خودداری می کند.  

فقط با افراد خاصی که از آنها خوشش می آید معاشرت می کند.

برخلاف اختلال اسکیزویید ، این شخصیت مایل و مشتاق به برقراری ارتباط با دیگران است، اما از انجام این کار هراس دارد.

از حضور در جلسات کاری یا پروژه های گروهی بشدت اجتناب می کند.

او هیچ گاه در مقابل جمع سخنرانی نمی کند یا به اجرای موسیقی نمی پردازد.

معمولا به شغل های حاشیه ای و کم درآمد مشغول است، زیرا از درخواست ترفیع یا وارد شدن در رقابت کاری می ترسد.      

اختلال شخصیت وابسته

(Dependent Personality Disorder )      

. نیاز مفرط به مراقبت شدن و کسب تکلیف از طرف اطرافیان دارد.       

. بدون راهنمایی و اطمینان بخشی مفرط دیگران نمیتواند تصمیم بگیرد.        

. از تنها ماندن وجداشدن از دیگران احساس ناراحتی شدید می کند.       

. دوست دارد دیگران مسئولیت حیطه های مهم زندگی او را به عهده گیرند.      

. با کسی مخالفت نمی کند زیرا می ترسد حمایت او را از دست بدهد.      

. به دلیل اعتماد نداشتن به توانایی ها و قضاوت های خود معمولا کاری را شروع نمی کند اما اگر کاری به او با برنامه مشخص بدهند به خوبی از عهده برمیآید.       

. برای جلب محبت و حمایت دیگران حاضر است حتی کارهای ناخوشایند و خلاف میل باطنی خود انجام دهد (باج می دهد چه در روابط عادی و چه در روابط عاطفی).      

. وقتی در یک رابطه  منبع حمایت و محبت را از دست می دهد، بلافاصله بدنبال رابطه دیگری می رود.   روابط خارج زناشویی زیاد رخ می دهد.

این اختلال به علت آموزه های تربیتی و فرهنگی در زنان بیشتر دیده می شود.

نیازهای خود را تحت الشعاع خواسته های دیگران قرار می دهد.

اعتماد به نفس او بسیار پایین است.

فاقد روحیه مستقل است و هنگام تنهایی احساس بیچارگی می کند.

فردی که در آغاز یک رابطه  بشکل خوشایندی حرف گوش کن و مطیع بنظر می رسد احتمالا دچار اختلال شخصیت وابسته است.

همسر این فرد ممکن است احساس کند که بجای همسر، یک کودک ناتوان و نیازمند به رسیدگی و مراقبت در کنار خود دارد.

معمولا با عقاید و نظرات دیگران موافقت می کند، زیرا نمی خواهد توجه و محبت آنها را از دست بدهد.

تلاش برای مستقل کردن او باعث ایجاد اضطراب در فرد وابسته می شود.

توصیف "پادری"  برای تبیین شخصیت این افراد مناسب است، زیرا تلاش برای هماهنگ بودن دائم با دیگران باعث سوء استفاده از او می شود.

بسیار بندرت ممکن است رهبری گروهی را بعهده بگیرد.

در درون خود بشدت احساس بی عرضگی و بی کفایتی می کند.

مهم ترین مشغله ذهنی او وحشت شدید از تنها ماندن در دنیاست.

ممکن است برای حفظ یک رابطه عاطفی حتی تن به برقراری رابطه جنسی ناخوشایند دهد.    

اختلال شخصیت منفعل- مهاجم  

(Passive-Aggressive Personality Disorder )

هسته مرکزی  شخصیت اوعبارت است از مانع تراشی و کارشکنی، لجبازی، تعلل و مسامحه و ناکارآمدی به شکل پنهان(منفی کاری).       

. بطور غیر مستقیم از انجام وظایف شغلی و خانوادگی خود سرباز می زند.       

. همواره از این شکایت دارد که دیگران قدر اورا نمی دانند.       

. معمولا از روی لجبازی و بدون دلیل منطقی به مخالفت و جرو بحث می پردازد.       

. بدون اینکه دلیلی باشد از افراد مافوق انتقاد می کند و نسبت به آنها خشمگین است. انتقاد بی دلیل و بی پایه او معمولا شامل مراجع قدرت نیز می شود.      

. سعی می کند بدبختی های زندگی خود را بزرگنمایی کند و دائم گله و شکایت از بخت و اقبال و زندگی خود دارد.  

چون جرات و جسارت مخالفت را ندارد،به گونه های انفعالی دست به مخالف میزند، مثلا با گرفتن مرخصی استعلاجی وظیفه شغلی خود را انجام نمی دهد.

در ظاهر بسیار مطیع است اما مدام کارها را به عقب می اندازد، یا خرابکاری می کند یا طفره می رود. در حیطه شغلی و زناشویی خود یک خرابکار واقعی است.

غرزدن و انتقاد بی پایه اصلی ترین وظیفه او درزندگی بشمار می رود.

وانمود می کند که تحت ظلم و ستم قرار دارد.

تمایل دائمی و شدیدی به بی اهمیت انگاشتن موفقیت ها و پیشرفت های اطرافیان خود دارد

معمولا در حیطه شغلی یا زناشویی اصلی ترین وظیفه اش را فراموش می کند ،کارش را باکیفیت پایین انجام   می دهد عمدا دیر به سر قرار یا مهمانی می آید و خرابکاری می کند.

به ظاهر لبخند میزند و موافق است اما دردرون خود از دیگران خشمگین و عصبانی است. از ناکامی اطرافیان خود در دل شادمان می شود.

اختلال شخصیت وسواسی – جبری  

(Obsessive Compulsive Personality Disorder )

هسته مرکزی شخصیت او کمال طلبی و انعطاف ناپذیری است.       

. معمولا دروغ نمی گوید و بسیار اخلاق مدار است.        

. بطور ذهنی دائما با کمال طلبی، نظم و ترتیب و کنترل روانی دیگران درگیر است،درحدی که کارآیی او تحت تاثیر شدید قرار می گیرد.       

. آنقدر به کار علاقه دارد که از تفریح و رفت و آمد با دوستان می گذرد ، دون اینکه نیاز مالی داشته باشد.       

. نسبتا یا کاملا خسیس است و اشیای بیهوده را نیز نگه می دارد.       

. قبول ندارد که کسی بتواند کاری را بخوبی خودش انجام دهد.        

. همکاری وی بسیار پایین است و ترجبح می دهد همه کارها را خودش انجام دهد.       

. سرسخت و انعطاف ناپذیر است.  

به علت خساست و پس انداز کردن پول، سطح زندگی او از میزان درآمدش پایین تر است.

ممکن است به قدری در حین انجام کار مشغول جزییات شود که نتواند کار را در زمان تعیین شده به پایان برد. بسیار پرکار و معمولا دارای مشاغل حساس و سطح بالاست.

لجباز به نظر می رسد و دائما می خواهد اطرافیان را تحت کنترل داشته باشد.

ساعات بیشتری را در محل کار میگذراند تا در منزل. 

ممکن است به عنوان یک رییس، بسیار منصف اما کاملا قانونگرا و بدون هیچگونه مصلحت اندیشی یا در نظر گرفتن جوانب عاطفی و انسانی رفتار کند.

اگر بندرت کاری را به دیگری واگذار کند مضطرب می شود و سعی می کند مراحل پیشرفت کار را بررسی و کنترل کند.

معمولا عادت به تشویق و قدردانی ندارد چون اعتقاد دارد هرکس باید وظیفه خود را انجام دهد. 

اگر به مسافرت یا مهمانی نیز برود ،درگیر انجام کار با موبایل،اینترنت و... است.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 

اختلال شخصیت افسرده  

(Depressive Personality Disorder )   

فرد مبتلا به این اختلال نسبت به خود نگرش منفی دارد و مدام خود را سرزنش می کند،یعنی اعتماد به نفس کافی نداردو خودش را نیز از این بابت سرزنش می کند.

احساس مسئولیت دارد و از روی وجدان وظایف خود را انجام می دهد.

ممکن است علائمی ازافسردگی داشته باشند اما معیارهای  افسردگی اساسیMajor Depression را نداشته و معمولا تمایل به خودکشی نیز ندارد.

بیشتر تمایل دارد غمگین باشد و غصه بخورد.

علاوه بر خودش،نسبت به دیگران نیز نگرش منفی و انتقادی و سرزنشگر دارد.

همیشه نیمه خالی لیوان را می بیند و تقریبا نسبت به همه چیز بدبین است.

تقریبا همیشه احساس گناه و پشیمانی دارد.

ممکن است نسبت به وقایع و جهان اطراف و مسئولیت های خود احساس اضطراب مزمن داشته باشد.

تقریبا چیزی وجود ندارد که اوراکاملا شاد و خوشحال نماید.

به نظر می رسد توانایی لذت بردن از هیچ چیزی بخصوص  شادی های کوچک زندگی را ندارد.

همواره به جنبه های منفی هر اتفاقی توجه میکند.

به دلیل  احساس ناامیدی و بی کفایتی و عزت نفس پایین به فردی انتقادگر بدل می شود.

ممکن است این حالت انتقادی به جهان اقتصاد و سیاست نیز تسری یابد، در این حال او به یک منتقد حکومت ها تبدیل می شود.  

وقت زیادی را صرف خودخوری و نشخوار اشتباهات ، ناکامی ها و حسرت های زندگی  می کند.

گاهی اوقات به شکل متناقض فرد بسیار شوخ طبعی نشان می دهد که توانایی زیادی برای شاد کردن و خنداندن دیگران از طریق دست انداختن خودش و جامعه دارد.

بنظر میرسد خلق افسرده او واگیر دار است و بتدریج اطرافیان وی را نیز افسرده می کند.

ممکن است در راه آرمان های خود تا پای جان بایستد.      

دکتر پریسا جهانلو

سرپرست مرکز بهداشتی درمانی اسماعیل آباد              Dr.jahanlou@yahoo.com

     [1]- personality disorder