فیلم درمانی 86-چند مترمکعب عشق:در روزگار سختی و بدبختی،برادر بر برادرت حکم مران......
بلیط های مرحمتی از
دوستی نازنین برای سی و دومین جشنواره فیلم فجر،مرا به تماشای فیلمی نشاند
که مدتها بود بدنبالش میگشتم تا بتوانم در باب لزوم تغییر طرح واره های
ذهنی نژادپرستانه ما ایرانیان مطلبی بنویسم:فیلم عاشقانه و زیبای چندمتر
مکعب عشق(جمشیدمحمودی-1392)
مروناوصابر برای بهم رسیدن باید چیزهایی هزاربار سنگین تر از رشته کوه های هندوکش را ازمیان بردارند.....

برای رهایی از طرحواره های نادرست،نیاز به آگاهی ودانایی داریم.فیلمهایی مثل چند مترمکعب عشق (با فیلمبرداری بسیارزیبا یش)در کسب این دانایی کمک زیادی خواهند کرد....

بارها اندیشیده ام که اگر جنگ و ویرانی درازمدت افغانستان اتفاق نیفتاده بود،ما ایرانیان چگونه به این همسایگان همزبان و بسیار نزدیک از لحاظ فرهنگی می نگریستیم؟آیا برای گرفتن بلیط و گذران اقامتی در شهرهای کهن و خاطره انگیز افغانستان سرو دست میشکستیم؟(چنانکه برای امارات تازه به عرصه رسیده و سواحل کشور ترکیه چنین میکنیم)، وبا دیدن افغانیان چشم تنگ و صورت فراخ لبخند میزدیم و لهجه کامل فارسی شان را دوست داشتیم؟

به عنوان پزشکی که سالها در حاشیه شهر تهران ،بیماران افغانی زیادی داشته ام و همواره از ادب و هنجار آرام آنان،رفتار بسیار مهرورزانه شان با فرزندان خود و شخصیت نظم مدارشان لذت برده ام،بسیار مایلم فرزندان خودم و سایر هموطنانم بتوانند بر طرحواره ذهنی"پست تر انگاشتن هر که از ما نیست"غلبه کنند و با نگاهی تازه به دنیا و مردمان بنگرند.
در فرهنگ ما ایرانیان ،تنها افغانیان نیستند که باید به این بافته های ذهنی غلبه کنند،مکرر دیده ایم و شنیده ایم که چگونه اقوام مختلف ایرانی با افزودن یک پسوند"ه" به تحقیر نام برده می شوند،"جوک"های شفاهی و پیامکی در بیان کارهای آنان دهان به دهان و دست به دست می چرخد و در باور کودکان اطراف ما رسوب می کند که دیگران را با لهجه ای که به آن حرف می زنند،با پوششی که به تن دارند،با شهری که از آن شناسنامه گرفته اند و وخیم تر از همه با محله ای که در آن میزیند،پیشداوری کنند و بیگمان در این پیشداوری ،خود زودتر از همه میبازند که از بسا چیزها که در پس این ظواهر مخفی شده اند محروم میشوند.

در فرهنگ ما ایرانیان ،تنها افغانیان نیستند که باید به این بافته های ذهنی غلبه کنند،مکرر دیده ایم و شنیده ایم که چگونه اقوام مختلف ایرانی با افزودن یک پسوند"ه" به تحقیر نام برده می شوند،"جوک"های شفاهی و پیامکی در بیان کارهای آنان دهان به دهان و دست به دست می چرخد و در باور کودکان اطراف ما رسوب می کند که دیگران را با لهجه ای که به آن حرف می زنند،با پوششی که به تن دارند،با شهری که از آن شناسنامه گرفته اند و وخیم تر از همه با محله ای که در آن میزیند،پیشداوری کنند و بیگمان در این پیشداوری ،خود زودتر از همه میبازند که از بسا چیزها که در پس این ظواهر مخفی شده اند محروم میشوند.

فیلم چند متر مکعب عشق ما را به سفری در دنیای مهاجرین افغان در حاشیه تهران میبرد،سفری تا قلب آلونک های آنان ،دیدن آشپزی و فرزند داریشان،جشن ها و شادکامی هایشان و عشق ها و دردهایشان.جاییکه لباس عروسی مرونا منتظر اجازه ای است که هرگز صادر نمیشود.پدر مرونا نمی خواهد دخترش را جایی به شوهر دهد که پس از مدتی او را به جای اسم زیبایش به نام "افغانی"خطاب کنند و ما هرچه او را سختگیر بدانیم ولی باز هم در کمال شرمندگی به او حق می دهیم که سرنوشت بهتری برای تنها دخترش بخواهد.

برای رهایی از طرحواره های نادرست،نیاز به آگاهی ودانایی داریم.فیلمهایی مثل چند مترمکعب عشق (با فیلمبرداری بسیارزیبا یش)در کسب این دانایی کمک زیادی خواهند کرد....
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت توسط دکتر پریسا جهانلو
|